ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۹

زآن روز که من عشق تو کردم آغاز

در بند بلا ماندم و در دام گداز

هر ناز که دانی بکن، ای مایهٔ ناز

باشد که چو من زبون به کف ناری باز