ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

عشق تو مرا از دل و از جان برکند

سودای توام ز خان و ازمان برکند

در کام دلم ز عشق هر ذوق که بود

هجران توام از بن دندان برکند