هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

زین پیش لطف بود و کنون جور و کین همه

اول چه بود آن همه؟ آخر چه این همه؟

خوبان، ز اهل درد شما را چه آگهی؟

ایشان نیازمند و شما نازنین همه

غمهای دوست، اندک و بسیار هر چه هست

بادا نصیب این دل اندوهگین همه!

ای دیده، از غبار رهش توتیا مجوی

کز گریه تو گل شده روی زمین همه

گر ناگهان به سوی هلالی قدم نهی

سازد نثار مقدم تو عقل و دین همه