هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

این تازه گل، که می رسد، از بوستان کیست؟

نخل کدام گلشن و سرو روان کیست؟

باز این نهال تازه، که سر می کشد بناز

سرو کشیده قامت نازک میان کیست؟

ای دل، ز تیر ابروی پر فتنه اش منال

تو تیر را ببین و مگو کز کمان کیست؟

دشنامها، که از تو رساندند قاصدان

دانستم از ادای سخن کز زبان کیست

گر افگنند پیش سگت بعد کشتنم

داند ز بوی درد که: این استخوان کیست

افسانه شد حدیث من، آخر شبی بپرس

کین گفتگو، که می گذرد، داستان کیست؟

از آه گرم سوخت هلالی و کس نگفت:

دودی که بر فلک شده از دودمان کیست؟