قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
وَ النَّجْمِ إِذا هَوی (۱) بپارهای از قرآن هر گه که فرود آید از آسمان.
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی (۲) گم راه نگشت این مرد شما و راه کژ نرفت.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی (۳) و هیچ سخن نگوید بوایست تن خویش.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی (۴) نیست آن مگر پیغامی که میدهند.
ذُو مِرَّةٍ آن محکم نیروی فَاسْتَوی (۶).
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی (۵) در آموخت در وی آن سخت نیروها.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی (۷) بآن سوی برترین.
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی (۸) آن گه پس نزدیک شد و فرود آمد.
فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ تا باندازه دو کمان گشت در نزدیکی، أَوْ أَدْنی (۹) یا نزدیکتر.
فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی (۱۰)
آگاهی او کند برهی خویش آنچه او کند.
ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی (۱۱) دروغ ندید دل آنچه دید.
أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری (۱۲) می پیکار کنید با او بر آنچه او دید مینااستوار گیرید او را وران.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری (۱۳) و دید او را باز باری دیگر.
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی (۱۴) بنزدیک درخت سدره آنجا که دانش خلق تا آنجا بیش نرسد، چون آنجا رسد برنگذرد.
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی (۱۵) بنزدیک آن درخت است بهشت که ماوی دوستانست و جانها شهیدان.
إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ آن گه که وران درخت میپیچد. ما یَغْشی (۱۶) آنچه میپیچد.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی (۱۷) چشم کژ نشد و از راست دیدن در نگذشت.
لَقَدْ رَأی و حقا که دید، مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری (۱۸) از شگفتها و نشانها بزرگ.
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی (۱۹) وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری (۲۰) چه بینید این بتان شما که میپرستید:
لات و عزی و مناة.
أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثی (۲۱) باش شما را پسر و او را دختر.
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی (۲۲). اکنون پس بخششی است سخت کژ و ستمکارانه.
إِنْ هِیَ، نیست این بتان که میپرستید، إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ، مگر نامهای که شما کردید و پدران شما. ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فرو نفرستاد اللَّه بر آن هیچ عذری و حجتی.
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نه میروند مگر به پی پنداشت، وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ و آنچه تن آدمی فراواید وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی (۲۳) و آمد بایشان از خداوند ایشان، کار راست و پیغام درست و مزد استوار.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی (۲۴) باش هر چه مردم آرزوی کنند او را آن سزد یا رسد.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی (۲۵) اللَّه راست آن گیتی و این گیتی.
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ و چند فرشته که در آسمانست: لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً هیچ سود ندارد و بکار نیاید شفاعت ایشان و بخواستن ایشان، إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ مگر پس آن که دستوری دهد، لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی (۲۶) که خواهد و که پسندد.
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ایشان که برستاخیز مینگروند لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی (۲۷) فرشتگان را میزنان نام کنند وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ و ایشان را بآن هیچ دانش نیست، إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نمیروند مگر بر پی پنداشت، وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (۲۸) و پنداشت بجای سخن راست و کار راست هیچ بکار نیاید
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا روی گردان و فرا گذار از آن کس که برگشت از پذیرفتن سخن ما و از یاد ما وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا (۲۹) و نخواست مگر همین جهان نزدیک خست.
ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ تا این رسید دانش ایشان و بس، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ خداوند تو میداند و او داناتر بهر که گم گشت از راه خدای، وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی (۲۰) و او داناتر داناست که بر راه راست رفت.
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و اللَّه راست هر چه در آسمانها و زمینها چیز است، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا تا پاداش دهد ایشان را که بد کردند، بِما عَمِلُوا بآنچه کردند. وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی (۳۱) و پاداش دهد ایشان را که نیکویی کردند بپاداش نیکو.
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ایشان که باز میپرهیزند از بزرگیها بزه و زشتیها. إِلَّا اللَّمَمَ مگر آهنگ و پیرامن گشت. إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ خداوند تو فراخ آمرزش است. هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ او داناتر دانای است بشما و بود، إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ آن گه که میآفرید شما را در زمین، وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ و آن گه که شما پوشیده بودید و نازاد، فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ در شکمهای مادران خویش، فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ خویشتن بیگناه مدانید و مخوانید، هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی (۳۲) اللَّه داناتر دانایست باو که میپرهیزد از ناپسند.
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی (۳۳) دیدی آن مرد که برگشت.
وَ أَعْطی قَلِیلًا و اندک بخشید، وَ أَکْدی (۳۴) و آن گه باز ایستاد.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ بنزدیک او است آگاهی از غیب، فَهُوَ یَری (۳۵) و میداند او.
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ یا او را آگاه نکردند، بِما فِی صُحُفِ مُوسی (۳۶) که چیست در صحیفهای موسی.
وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی (۳۷) و در صحیفهای ابراهیم آن ابراهیم که سپری کرد و بگزارد آنچه فرمودند و باز ایستاد و باز آمد آن را که پذیرفت.
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری (۳۸) نکشد هیچ بارکش بار کسی دیگر.
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی (۳۹) و نیست مردم را از پاداش مگر پاداش آنچه خود کرد.
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری (۴۰) و کردار او آری باز نمایند او را.
ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی (۴۱) آن گه پاداش دهند او را بان سپریتر پاداش.
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی (۴۲) و بازگشت هر کس با اوست و بازگشت هر کار با حکم اوست و بازگشت هر چیز با علم اوست و بازگشت هر بودنی با خواست و مراد او است.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی (۴۳) اوست که بخندانید و بگریانید.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا (۴۴) و اوست که میراند و زنده گرداند.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی (۴۵) و اوست که بیافرید هر دو جفت: نر جفت ماده و ماده جفت نر.
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی (۴۶) از نطفه آن گه که آن را باز اندازند چهل روز آب و چهل روز خون و چهل روز گوشت.
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْری (۴۷)، و بر اللَّه است آفرینش پسین
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنی وَ أَقْنی (۴۸) و اوست که بینیاز کرد و مال داد.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْری (۴۹) و اوست خداوند شعر و آفریدگار او.
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی (۵۰) و اوست که تباه کرد و هلاک عاد پیشین را.
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقی (۵۱) و ثمود را هیچ بازمانده نگذاشت.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ و قوم نوح را هم هلاک کرد پیش از عاد و ثمود.
إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی (۵۲) کایشان ستمکارتر بودند و نافرمانتر.
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی (۵۳) و آن نگونسارانرا در آن زمین نگونسار در شیب او کند.
فَغَشَّاها ما غَشَّی (۵۴) و فراسر ایشان نشاند آنچ نشاند.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَماری (۵۵) بکدام از نعمتها خداوند خویش مینگروی یا در گمان میباشی.
هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی (۵۶) این محمد آگاه کنندهایست از آگاه کنندگان پیشینیان.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (۵۷) نزدیک آمد رستاخیز.
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ (۵۸) آن روز که پدید آید، نیست آن را باز برندهای جز از اللَّه، نیست هنگام آن را پیدا کنندهای جز از اللَّه.
أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ (۵۹) ازین سخن شگفت میدارید و انکار همی کنید.
وَ تَضْحَکُونَ، و میخندید وَ لا تَبْکُونَ (۶۰) نگریید.
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (۶۱) و شما میبازی و افسوس کنید باین سخن.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (۶۲) سجود اللَّه را کنید و او را پرستید.