میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۱- سورة المصابیح- مکیة » ۱ - النوبة الاولى

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‌

حم (۱) تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (۲) حم‌

فرو فرستاده‌ای است از ان خداوند فراخ رحمت مهربان.

کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ نامه‌ایست پیدا کرده و بازگشاده و روشن و درست آیات و سخنان او، قُرْآناً عَرَبِیًّا قرآنی تازی، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۳) ایشان را که بدانند گردانیدند بیشتر ایشان، فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ (۴) تا نمی‌شنوند و نمی‌پذیرند.

وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ گفتند دلهای ما در غلافهاست و پوششها، مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ از آنچه میخوانی ما را با آن، وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ و در گوشهای ما باری است، وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ و میان ما و میان تو پرده‌ای است، فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ (۵) تو همان که میکنی میکن تا ما همان که میکنیم میکنیم.

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ بگو نیستم من مگر مردمی همچون شما، یُوحی‌ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ بمن پیغام می‌فرستند که خدای شما خدایی است یکتا فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ بتوحید با او گردید و بران بپائید، وَ اسْتَغْفِرُوهُ و ازو آمرزش جویید، وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (۶) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ ای وای بر ان انبازگویان اللَّه‌

را که زکاة نمی‌دهند، وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (۷) و برستاخیز ناگرویدگان‌اند. إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند، لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (۸) ایشان را مزدی ناکاست.

قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بگو کافر می‌شوید شما و نمی‌گروید، بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ بآنکس که بیافرید زمین را در دو روز، وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً و او را در سخن می‌انبازان کنید، ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ (۹) و او خداوند جهانیان است.

وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها و در زمین کوه‌ها آفرید بر زبر او، وَ بارَکَ فِیها و برکت کرد در زمین، وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها و باز انداخت در ان روزیها، فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ در تمامی چهار روز، سَواءً لِلسَّائِلِینَ (۱۰) یکسان میرسد آن روزیها آن را که جوید و خواهد

ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ آن گه پس آهنگ آسمان کرد: وَ هِیَ دُخانٌ و آن نیز دود بود، فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ آسمان را گفت و زمین را: ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً با فرمان برداری آئید و بایستید خوش کامه یا بناکام، قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ (۱۱) هر دو گفتند آمدیم خوش کامگان.

فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ سپری کرد آن را هفت آسمان، فِی یَوْمَیْنِ در دو روز، وَ أَوْحی‌ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها و فرمان داد در آسمانها بهر کار که خواست، وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ و بیاراستیم آسمان دنیا را بچراغها، وَ حِفْظاً و نگه داشت کردیم ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (۱۲) آن ساخته و باز انداخته آن توانای داناست.

فَإِنْ أَعْرَضُوا اگر روی برگردانند، فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ گوی آگاه کردم و بیم نمودم شما را، صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ (۱۳) بانگی سوزان چون صاعقه که بعاد و ثمود رسید.

إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ آن گه که بایشان آمد هود و صالح، مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ پیشتر هود آمد به عاد و پس صالح به ثمود، أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ که مپرستید مگر اللَّه، قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا گفتند اگر خداوند ما پیغام خواستی که فرستد، لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً فریشتگان را فرو فرستادی، فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ (۱۴) پس ما بآنچه شما را بآن فرستادند ناگرویدگانیم.

فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ اما عاد گردن کشیدند در زمین، بِغَیْرِ الْحَقِّ به ناحق، وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً و گفتند کیست از ما با نیروتر؟ أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ ندانستند که آن خدای که ایشان را آفرید، هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً از ایشان سخت نیروی‌ترست، وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ (۱۵) و بسخنان ما کافر می‌شدند و نمی‌گرویدند.

فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فروگشادیم بر ایشان بادی سرد سخت با بانگ فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ در روزهای نحس شوم، لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ تا بچشانیم ایشان را عذاب رسوایی، فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا در زندگانی این جهان، وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزی‌ و عذاب آن جهان رسوا کننده‌تر، وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ (۱۶) و ایشان را فریاد نرسند و یاری ندهند.

وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ و اما ثمود ما ایشان را نشان راه دادیم، فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی‌ عَلَی الْهُدی‌ برگزیدند ایشان نادانی و نادیدن راه بر راست راهی و یافتن راه، فَأَخَذَتْهُمْ فرا گرفت ایشان را، صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بانگ عذاب با خواری، بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۱۷) بآن کرده که میکردند.

وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا و رهانیدیم ایشان را که بگرویدند، وَ کانُوا یَتَّقُونَ (۱۸) و می‌پرهیزیدند.

وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَی النَّارِ آن روز که با هم آرند و بدوزخ رانند دشمنان اللَّه را، فَهُمْ یُوزَعُونَ (۱۹) پیشینان را می‌نیاوند تا پسینان در رسند.

حَتَّی إِذا ما جاؤُها تا آن گه که بدوزخ آیند، شَهِدَ عَلَیْهِمْ گواهی دهد بر ایشان، سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ گوشهای ایشان و چشمهای ایشان و فرجهای ایشان، بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۲۰) بآنچه در دنیا میکردند.

وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ اندامان خویش را گویند: لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا چرا گواهی دادید بر ما ؟

قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ گویند اللَّه ما را گویا کرد، الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ او که هر چیز را گویا کرد، وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ و اوست که اوّل شما را آفرید، وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۲۱) و با او آورند شما را.

وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ و شما نتوانستید که باز پوشیده آئید، أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ تا گواهی ندهد بر شما گوشها و چشمها و اندامان خویش، وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ (۲۲) و خود چنان می‌پنداشتید که اللَّه نمی‌داند فراوانی از آنچه میکردید.

ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ و آن ظنّ که بخداوند خود می‌بردید که کردار ما نمی‌داند، أَرْداکُمْ هلاک از شما برآورد و به نیست بداد شما را، فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ (۲۳) تا از زیانکاران گشتید.

فَإِنْ یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْویً لَهُمْ اگر شکیبایی کنند جای ایشان آتش است، وَ إِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِینَ (۲۴) و اگر خشنودی جویند، از ایشان خشنود نشوند.