میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۸- سورة القصص- مکیة » ۴ - النوبة الاولى

قوله تعالی: إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی‌ قارون از قوم موسی بود فَبَغی‌ عَلَیْهِمْ و در کیش افزونی جست بر ایشان وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ و دادیم او را از گنجها ما إِنَّ مَفاتِحَهُ چندان که کلیدهای آن لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ می‌بیکسوی بیرون برد از گران باری گروهی مردمان با نیروی را إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ او را گفت گرویدگان قوم او لا تَفْرَحْ شاد مباش، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ (۷۶) که اللَّه شادمانان باین جهان دوست ندارد.

وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ و بجوی درین که اللَّه ترا داد الدَّارَ الْآخِرَةَ سرای آن جهانی وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا و بهره خود ازین جهان بمگذار وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ و نیکویی کن چنان که اللَّه با تو نیکویی کرد، وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ و در زمین تباه‌کاری مجوی، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (۷۷) که اللَّه مفسدان و تباه‌کاران دوست ندارد.

قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ گفت آنچه مرا ازین جهان دادند عَلی‌ عِلْمٍ عِنْدِی برخورد دانش من دادند. أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ نمیداند أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ که اللَّه هلاک کرد پیش ازو مِنَ الْقُرُونِ از گروهان گذشته مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً ایشان که ازو سخت‌تر و بنیروتر بودند وَ أَکْثَرُ جَمْعاً و این جهان بیش فراهم آوردند وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (۸۷) و نپرسند فردا از گناه ایشان هیچ کس از پدران.

فَخَرَجَ عَلی‌ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ بیرون آمد بر قوم خویش بر آرایش خویش، قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ایشان گفتند، که این جهان را خواهان بودند، یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ کاشک ما را هم چنان بودی که قارون را دادند، إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (۷۹) که او با بهره بزرگ است ازین جهان.

وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ و ایشان گفتند، که ایشان را در دین دانش داده بودند وَیْلَکُمْ ای ویل بر شما ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ ثواب خدای به لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً آن را که بگروید و کار نیک کرد وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ (۸۰) و ندهند این را مگر شکیبایان.

فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ بزمین فرو بردیم او را و جهان او را با او، فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ نبود او را گروهی، یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ تا او را یاری دادندی فرود از اللَّه، وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ (۸۱) و او خود با ما برنیامد.

وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ آن گاه آن مردمان که توان و کار و بار و حال او می آرزو کردند خود را یَقُولُونَ که میگفتند وَیْکَأَنَّ اللَّهَ ای ما بجای بخشایش و رحمت بدانکه اللَّه یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ روزی می‌گستراند او را که خود خواهد از رهیگان خویش، وَ یَقْدِرُ و براندازه می‌فروگیرد برو که خواهد، لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا اگر نه آن بودی که اللَّه سپاس نهاد بر ما لَخَسَفَ بِنا ما را بزمین فرو بردی وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ (۸۲) ای ما بجای رحمت بدانکه سرانجام نیک نیاید ناگرویدگان.

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ آنک سرای پسین نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ کنیم آن را و دهیم ایشان را که در زمین برتری نجویند، وَ لا فَساداً و نه تباه‌کاری، وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (۸۳) و سرانجام نیکو پرهیزگاران را.

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ هر که خصلت نیکو آرد فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها او را است به از آن وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ و هر که خصلت بد آرد فَلا یُجْزَی الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۸۴) پاداش ندهند بدکاران را مگر آنچه میکردند.

إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ آن کس که قرآن فرستاد بر تو باز انداخته نجمهای آن بر هنگامها و سببها، لَرادُّکَ إِلی‌ مَعادٍ باز برنده تو است با مکه. قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ گوی خداوند من داناتر دانای است، مَنْ جاءَ بِالْهُدی‌ بآنکس که آید و راست راهی آرد وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۸۵) و آن کس که در گم‌راهی آشکارا است.

وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا و تو نمی‌بیوسیدی هرگز أَنْ یُلْقی‌ إِلَیْکَ الْکِتابُ که نامه اندازند و فرستند بتو إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ مگر مهربانی از خداوند تو فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ (۸۶) نگر هرگز هام پشتیوان و یار کافران نباشی.

وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ و برنگردانند ایشان ترا از پیغامهای اللَّه بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ پس آن که فرو فرستاده آمد بتو وَ ادْعُ إِلی‌ رَبِّکَ و با خدای خویش خوان وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۸۷) و از انبازگیرندگان مباش.

وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ و خدایی دیگر مخوان با اللَّه لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست هیچ خدایی مگر او کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ هر چیز نیست شدنی است مگر او که خدای است با آن وجه باقی لَهُ الْحُکْمُ او را است کار راندن وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۸۸) و شما را همه با او خواهند برد.