قوله تعالی: وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ و نیک دانستهاید و شناخته الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ ایشان که از اندازه در گذشتند از شما، فِی السَّبْتِ در صید کردن روز شنبه فَقُلْنا لَهُمْ گفتیم ما ایشان را کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ کپیان گردید خوار و خاموش.
فَجَعَلْناها نَکالًا آن را نکالی کردیم لِما بَیْنَ یَدَیْها ایشان را که فرا پیشند وَ ما خَلْفَها و ایشان که پسانند، وَ مَوْعِظَةً و پندی کردیم لِلْمُتَّقِینَ ایشان را که میخواهند که از عذاب و خشم خدا پرهیزیده آیند.
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یاد کن آن زمان که موسی گفت قوم خویش را إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ اللَّه میفرماید شما را أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً که گاوی ماده بکشید، قالُوا جواب دادند ایشان و گفتند أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً ما را میافسوس گیری قالَ گفت موسی أَعُوذُ بِاللَّهِ فریاد خواهم بخدای، أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ که من از نادانان باشم.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ موسی را گفتند خداوند خویش را خوان و ازو خواه یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ تا ما را پیدا کند که آن گاو چه گاویست. قالَ گفت موسی إِنَّهُ یَقُولُ که اللَّه میگوید إِنَّها بَقَرَةٌ آن گاویست لا فارِضٌ نه سوده دندان و نه زاد زده، وَ لا بِکْرٌ و نه خردی نیرو ناگرفته عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ نه پیر است و نه نوزاد، میان این و آن فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ بکنید آنچه شما را میفرمایند و مپیچید.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ گفتند خداوند خویش را خوان و ازو خواه یُبَیِّنْ لَنا تا پیدا کند ما را ما لَوْنُها که رنگ آن گاو چیست، قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ گفت وی میگوید که آن گاویست زرد رنگ فاقِعٌ لَوْنُها روشن است رنگ آن تَسُرُّ النَّاظِرِینَ نگرندگان را شاد میکند از روشنایی.
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ گفتند خداوند خویش را خوان و از وی خواه یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ تا پیدا کند ما را که آن گاو چیست، إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا که جنس گاو بر ما مشتبه شد، وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ و ما اگر خدا خواهد بدان راهبرانیم.
قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ گفت وی میگوید که آن گاویست لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ نه کار شکسته است و نرم چنانک زمین شکافد، وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ و نه کشت زار را آب کشد، مُسَلَّمَةٌ از عیبها رهانیده و رسته، لا شِیَةَ فِیها در همه پیوست وی جز زان رنگ زردی رنگی نیست، قالُوا گفتند موسی را الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ اکنون جواب بسزا آوردی، فَذَبَحُوها پس آن گاو را بکشتند وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ و نزدیک بودی و خواستندی که آن را نیابندی و نکشتندی از بس که پرسیدند و پیچیدند و حجّت میگرفتند.