وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح خاقان ارسلان خان کمال الدین ابو القاسم محمود

رایت شرع و ملک منصورست

آیت علم عدل مشهورست

بخداوند خسروان خاقان

که جهانش مطیع و مأمورست

ارسلان خان، کمال دین محمود

که بدو قصر حمد معمورست

شهریاری، که ذات فرخ او

بمساعی خیر مشکورست

قدر او آسمان با شرفست

رأی او آفتاب با نورست

ناصح او همیشه محترمست

حاسد او همیشه مقهورست

خنجرش نسل دشمنان ببرید

خنجرش را مزاج کافورست

خسروا، هرکه از ره طاعت

بتو نزدیک شد ، زغم دورست

در جوار تو یابد آسایش

هر که از جور چرخ رنجورست

منم آن کس ، که جان غمگینم

از عطای کف تو مسرورست

خانهٔ من چو خلد شد ، زیرا

آنچه انعام تست چون حورست

بنده جست آفتاب و اینک یافت

گرسها باز داد معذورست

خصم تو باد در غم و ماتم

کز عطای تو بنده را سورست