بیا که مجلس انس است و دلستان جان بخش
همی کند ز گلزرا قدس ریحان بخش
بیا که هدهد هادی به لحن داوودی
حدیث می کند از منطق سلیمان بخش
آیا رسیده به سر چشمه ی زلال وصال
به عاشقان جگر تشنه آب حیوان بخش
به رهروان بیابان وادی ایمان
ز طور قرب شب تیره نور غرفان بخش
ز فیض لم یزلی آنچه عین بهبودست
کرشمه ای کن و از لطف خود مرا آن بخش
چو ما به درد و دوای تو از تو خرسندیم
تو خواه درد بیفزای و خواه درمان بخش
سیاهکاری ابن حسام سرگردان
به جعد تافته ی طرّه پریشان بخش