سیف فرغانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

عشقت که بدل گرفته ام چون جانش

دردست و بصبر می کنم درمانش

وز غایت عزت که خیالت دارد

در خانهٔ چشم کرده ام پنهانش