سیف فرغانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

ایام چو بست کهربا بر دستت

بی جرم بریخت خون ما بر دستت

سلطان غمت خنجر خود سوهان زد

تا کشته شود چو من گدا بر دستت