مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸

امروز منم تفته دل و رفته روان

تلخم شده زندگانی اندر زندان

وآنچ انده کرد مر مرا بر دل و جان

بر شیران کرد ضرب سلطان جهان