مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۹

از چشم من ار سرشک بتوان رفتن

بس در گرانمایه که بتوان سفتن

ور بی تو بود هیچ به نتوان خفتن

کاری باشد چنانکه نتوان گفتن