مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۲

چنگم به چهار شاخ زد پیراهن

چنگست مگر چهار شاخ از آهن

در اشک چهار شاخ آن شاخ سمن

شد باز چهار شاخ کفته رخ من