مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۸

در سمجی چون توانم آرامیدن

کز تنگی آن نمی توان خسبیدن

یارب که همی به چشم خواهم دیدن

جایی که در او فراخ بتوان دیدن