مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۷

تا خسته دل مرا بریده ست ز تن

دارم گله هاش را چو شمشیر سخن

لیکن چکنم گفت نمی یارم من

کان پسته دهن کرد مرا بسته دهن