مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۶

آنکو گوید هست قضا تیشه من

یک شاخ نتابد زدن از بیشه من

اندیشه شده ست از جهان پیشه من

کس را نبود طاقت اندیشه من