مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۴

دیده همه شب ز خواب خوش بردوزم

بر تن گریم چو شمع و از دل سوزم

از آرزوی خیال جان افروزم

در آرزوی خواب شبی تا روزم