مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵

بر دیده خیال دوست بنگاشته‌ام

دیدار بر آن خیال بگماشته‌ام

هر مرحله‌ای که رخت برداشته‌ام

صد حوض ز آب دیده بگذاشته‌ام