مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۲

در آرزوی بوی گل نوروزم

در حسرت آن نگار عالم سوزم

از شمع سه گونه کار می آموزم

می گریم و می گدازم و می سوزم