مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۹

من دوش که از هجر تو در تاب شدم

جان تو که گر چو شمع در خواب شدم

از دیده و دل در آتش و آب شدم

بر جام چو بر آینه سیماب شدم