مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳

چرخ فلک از قضا یکی پیکان زد

زانو به زمین زد و مرا بر جان زد

گفتم چه زنی بیوفتادم کان زد

والله که چنین زخم دگر نتوان زد