مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶

گوشم ز تو نشنود بتا جز همه سرد

دل بهره نیافت از تو جز محنت و درد

با این همه اندوه نمی باید خورد

چو خورد و چه پوشید کجا رفت و چه کرد