مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۶

مونس همه شب خیال دلجوی تو بود

در چنگ نه زلف غالیه بوی تو بود

هر چند شبی سیه تر از موی تو بود

امید به آفتاب چون روی تو بود