مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

باز این تن مستمند زندانی شد

رنج آمد و آن یار و تن آسانی شد

فرجام تو ای بخت پشیمانی شد

کی دانستم که تو چنین دانی شد