مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

از حصن بلند دوزخ سرد مراست

با خون دو دیده چهره زرد مراست

صد یار عزیز ناجوانمرد مراست

کس را چه غمست کاین همه درد مراست