سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲

ای خرد با عشق تو تنگ آمده

حسن با روی تو همرنگ آمده

با تو جانی هست ازمعنی حسن

قالب صورت برو تنگ آمده

برطرب رود جمالت حسن ولطف

چون دو صوت اندر یک آهنگ آمده

لعل میگونت که جان مست ویست

شیشهای توبه را سنگ آمده

برتن چون عود از دست غمت

هر رگی در ناله چون چنگ آمده

با تو نام ما زما برخاسته

ای مرا بی تو زمن ننگ آمده

در ره عشقت که منزل جزتو نیست

هردو عالم چون دو فرسنگ آمده

سیف فرغانی ترا در کوی دوست

بار افتادست وخر لنگ آمده

در ره وصفش جهانی رفته اند

لیک کس نبود برین تنگ آمده