ای آنکه تمام هم چو ماهی
با زلف چو چتر پادشاهی
مردم ز برای نقش و زلفت
از دیده برون کشد سیاهی
گر خط سیاه خود ببینی
بر مشک دهی به خون گواهی
ای زلف ترت مراغه کرده
بر روی تو چون در آب ماهی
آخر چه شود گر از لب خویش
یک بوسه برای من بخواهی
از خسرو خسته رو بگردان
زان رو که تمام همچو ماهی