صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۵۱

از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی؟

مهر زن بر لب گفتار که قرآن گردی

جگر خود مخور از حسرت گلزار خلیل

آتش خشم فروخور که گلستان گردی

باش واله که درین دایره بی سر و پا

می شوی مرکز اگر دیده حیران گردی