صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۸۶

هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غم شد خلاص

هر که بیرون رفت از عالم، ز عالم شد خلاص

تنگدستی راست لازم گریه بی اختیار

تاک تاآورد برگ از چشم پر نم شد خلاص