صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷۲

مست ناز من چنین مغرور و بی پروا مباش

پادشاه عالمی، در حکم استغنا مباش

حسن چون تنها شود، از چشم خود دارد خطر

در تماشاخانه آیینه هم تنها مباش