صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۸

کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد؟

کدام گوشه که چشمم گلی در آب ندارد؟

مرا که تشنه آن لعلم از عتاب چه پروا؟

که می پرست غم از تلخی شراب ندارد