صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۴

جویای تو آسودگی از مرگ نبیند

در خاک، طلبکار تو از پا ننشیند

از عمر برومند شود هر که درین باغ

در سایه نخلی که نشاند بنشیند