صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰۲

دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود

با برق، خار دست و گریبان چرا شود؟

جان داد صبح بر سر یک خنده خنک

دندان کس به خنده نمایان چرا شود؟