صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۳۹

سخنی کز دهن تنگ تو برمی‌آید

راز غیب است که از پرده به در می‌آید

از گلستان در و دیوار و ز آیینه قفاست

آنچه از حسن تو ما را به نظر می‌آید

آمد کار من و رشته تسبیح یکی است

که ز صد رهگذرم سنگ به سر می‌آید