صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۶

(جنون از نشئه هشیاری من ننگ می‌گیرد

ز نور توبه‌ام آیینه دل زنگ می‌گیرد)

(هلال عید در قلب شفق دانی چه را ماند؟

چو شمشیری که از خون شهیدان رنگ می‌گیرد)