صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۴

نه چنان تنگ گرفته است دل تنگ مرا

که برآرد ز کدورت می گلرنگ مرا

نیست در عالم افسرده جگرسوخته ای

به چه امید برآید شرر از سنگ مرا؟