الا میر خوبان هلا تا نرنجی
بهانه نگیری و از ما نرنجی
توی یار غارم امید تو دارم
که سر را نخارم نگارا نرنجی
تو جانان مایی تو خاصان مایی
ز هر جا برنجی از اینجا نرنجی
توی شب فروزم توی بخت و روزم
که امشب بخندی و فردا نرنجی
یکی مشت خاکیم ای جان چه باشد
که از ما و زینها و زانها نرنجی
چو دانا و نادان شدند از تو شادان
ز نادان نگیری ز دانا نرنجی