دل مست حیرت و سر پرشور درسماع
موسی به خواب بیخودی وطور درسماع
خلقی به یکدیگر کف افسوس می زنند
خون ازنشاط دررگ منصوردرسماع
جایی که ریگ رقص روانی نمی کند
مجنون ساده لوح کند شور درسماع
خوش باده ای است عشق که چندین هزاربط
آمد به بال این می پرزور درسماع
سر سبز باد هند که از آرمیدگی
درزیر پای فیل بود مور درسماع
صائب زشور فکر توآمد به زیر خاک
مرغ دل امیدی و شاپور درسماع