صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳۳

توفیق درد و داغ به هر دل نمی دهند

این فیض را به هر دل غافل نمی دهند

بلبل گلوی خویش عبث پاره می کند

این شوخ دیدگان به سخن دل نمی دهند

آزادگان تلاش شهادت نمی کنند

تا خونبهای خویش به قاتل نمی دهند

از تلخی سوال گروهی که واقفند

فرصت به لب گشودن سایل نمی دهند

دیوانگی است قفل در رزق راکلید

عاقل مشو که سنگ به عاقل نمی دهند