ای در آتش از گل روی تو نعل لالهها
ماه رخسار ترا از حلقه خط هالهها
من که صد خونین جگر را داغ میدادم به طرح
میکنم دریوزه داغ این زمان از لالهها
ناله سوزان اگر از دل چنین آید به لب
پرده فانوس گردد، پرده تبخالهها
ای که محو چشم خوبان گشتهای، ایمن مباش
کاین بلاهای سیه دارد عجب دنبالهها
کاروان اشک ما را آتشی در کار نیست
آتش این کاروان است آتشینپرگالهها
جمع برگردد، پریشان گر رود تیر از کمان
میرسد یک جا به دل فیض پریشان نالهها
صحبت نیکان بود اکسیر ناقصطینتان
میشود یاقوت در پیمانه گل، ژالهها
مهر خاموشی شود گل بر دهان بلبلان
هرکجا صائب شود آغاز، خونین نالهها