مردم دوستی از بنیک منشی (یعنی هواداری اصول) و خوبخیمی (یعنی خوشخویی) از خوب ایواژی (آراستگی) بتوان دانست.
قسمت اخیر را طور دیگر هم میتوان معنی کرد: خوشاخلاقی مردم را از خوشسخنی و آهنگ گفتار (آواز)شان میتوان دانست.
سر خویها، مردمان دوستیاست
نگر تا خداوند این خوی کیست
کسی کش منش ره بهبنیاد داشت
بن و بیخ کار جهان یاد داشت
جهان است پیشش یکی خانهای
نبیند در آن خانه بیگانهای
همه مردمان بستگان ویند
زن و مرد پیوستگان ویند
بجوید دلش مهر برنا و پیر
که از مهر پیوند نبود گریز
به خوی خوش مردم و رازشان
توان راه بردن از آوازشان