ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹ - تسلیم و رضا

چون از در تسلیم نشد یار، عزیز

در چنگ رضا گشت گرفتار، عزیز

خورد آن گل‌ تازه چوب و شد نفی به‌خوار

زین کار عزیز خوار شد خوار عزیز