گرت اندر صفت جن و ملک هیچ شک است
بین به نادان و خردمند که جن و ملک است
مردم نادان بر خاک بماند چون دیو
وآن که آموخت خرد همچو ملک بر فلک است
از پی مردم عالم همه جا عائلههاست
مردم جاهل در عائلهٔ خویش تک است
باغ دانایی باغی است که فردوس آنجاست
چاه نادانی چاهی است که قعرش درک است
ملکها را همه از پی درک و مدعی است
ملک دانایی بیمدعی و بیدرک است
درد بیعلمی دردی است که درمانش نیست
شاخنادانی شاخیاست که بارشخسک است