هشت تن در هشت معنی شهرهاند اندر ادب
چار شاعر در عجم پس چار شاعر در عرب
درگه رامش «ظهیر» و «نابغه» هنگام خوف
گاه کین «اعشی قیس» و «عنتره» گاه غضب
ور ز اشعار عجم خواهی و استادان خاص
رو ز شعر چار تن کن چار معنی منتخب
وصف را از «طوسی» و اندرز را از «پارسی»
عشقرا از «سجزی» و هجو از«ابیوردی» طلب
اولی وصفی حقیقی، دومی پندی دقیق
سومی عشقی طبیعی، چارمی هجوی عجب