افتادهایم سخت به دام
در جنگ این گروه لئام
قومی ندیده سفرهٔ باب
جمعی ندیده چهرهٔ مام
یکسر ز جهل، دشمنعلم
جمله به طبع، خصم کرام
ما صاحب ستور ولیک
در چنگ این گروه، زمام
در فضل، ناتمام ولی
در بددلی و جهل، تمام
کرده بسی حرام، حلال
کرده بسی حلال، حرام
بگریخته به مذهب دیو
از مذهب رسول و امام
خصم انام و دشمن ملک
منفور ملک و خیل انام
دارند ازو طمع، زر و مال
بر هرکه میکنند سلام
بنشسته بر بساط طرب
از شام تا سپیدهٔ بام
تا شام، غرق حیلهٔ روز
تا روز، مست جرعهٔ شام
روز آشنای مکر و حیل
شب آشنای شرب مدام
بسته ز کید و مکر و فریب
همچون زنان به روی، پنام
نه دستیار عز و شرف
نه پایبند شهرت و نام
جمعی فضول و منکر فضل
برخی عوام و خصم عوام
لرزنده از خیانت و خوف
پیش بروز شورش عام
هرگز به حق نکرده قعود
هرگز به حق نکرده قیام