باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸

ای کرده فریبنده جهانت گستاخ

می آیی و می روی در او پهن و فراخ

گویی نرسد مرگ به من؛ چون نرسد؟

نه پای وی آبله، نه کفشش سوراخ