شاطر عباس صبوحی » غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده » تعبیر خواب پریشان

آهوی چشم تو نازم که چو نخجیر کند

شیر را گیرد و در زلفِ تو زنجیر کند

تکیه بر گوشهٔ ابرو زده چشمت، آری

ترک، چون مست شود، دست به شمشیر کند

۳

بی سبب خون من آن ابروی پیوسته نریخت

رنگ را خواست که پاک از دم شمشیر کند

دیده‌ام خواب پریشانی و، هر کس شنود

بر سر زلف پریشان تو، تعبیر کند