خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۶

چون نیست زِ هرچه هست جُز باد به دست،

چون هست زِ هرچه هست نُقصان و شکست،

انگار که هست، هرچه در عالَم نیست،

پندار که نیست، هرچه در عالَم هست.